خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انتظار کشیدن
[عبارت]
faire le poireau
/fɛʁ lə pwaʁo/
1
انتظار کشیدن
منتظر بودن
1.Ça fait une heure que je fais le poireau devant le cinéma.
1. یک ساعت است که رو به روی سینما منتظر هستم.
2.Nous avons fait deux heures le poireau.
2. ما 2 ساعت انتظار کشیدیم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "کاشتن تره فرنگی" است و کنایه از "انتظار کشیدن" یا "منتظر بودن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
faire le point
faire le ménage à fond
faire le lézard
faire le jeu
faire la vaisselle
faire le poirier
faire le pont
faire le singe
faire le tour du monde
faire le tour du sujet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان