خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (کسی را) دست انداختن
[فعل]
faire marcher
/fˈɛʁ maʁʃˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: fait]
[حالت وصفی: faisant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
(کسی را) دست انداختن
1.Il essaie de te faire marcher.
1. سعی میکند دستت بیندازد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ça ne fait rien
pour l’heure
avoir du sang bleu
mais oui
mais non
premier étage
papier hygiénique
études sociales
éducations religieuses
éducation physique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان