خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خودنمایی کردن
[عبارت]
faire son persil
/fɛʁ sɔ̃ pɛʁsi/
1
خودنمایی کردن
خود را به رخ کسی کشیدن
1.Il a l'habitude de faire son persil.
1. او عادت دارد خودنمایی کند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "پرداختن به جعفریاش" است و کنایه از "خودنمایی کردن" یا "خود را به رخ کسی کشیدن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
faire signe
faire ses choux gras de quelqu'un
faire rêver
faire preuve de
faire plus jeune que son âge
faire subir un contre-interrogatoire
faire sécher
faire tourner le volant
faire tout un fromage
faire un achat en ligne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان