1 . شوخی 2 . نمایش خنده‌دار 3 . مایه شکم‌پر
[اسم]

la farce

/faʀs/
قابل شمارش مونث

1 شوخی مزاح

  • 1.Il aime beaucoup faire des farces à ses amis.
    1. او خیلی دوست دارد با دوستانش شوخی کند.
  • 2.Mes amis m'ont fait une farce.
    2. دوستانم با من شوخی کردند.

2 نمایش خنده‌دار نمایش کمدی

  • 1.La plupart des pièces de Molière sont des farces.
    1. بیشتر نمایش‌نامه‌های "مولیر" نمایش‌های خنده‌دار هستند.

3 مایه شکم‌پر ملات

  • 1.Elle remplit le poulet d'une farce aux champignons.
    1. او مرغ را با یک مایه شکم‌پر قارچی پر کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان