خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شوخ
[اسم]
le farceur
/faʀsœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: farceurs]
[مونث: farceuse]
1
شوخ
بذلهگو
1.Mon frère est un grand farceur qui aime nous faire rire.
1. برادرم یک (فرد) بذلهگوی بزرگ است که دوست دارد ما را بخنداند.
2.Quel farceur, il a caché mes lunettes !
2. چه (فرد) شوخی، او عینکم را پنهان کرده است!
تصاویر
کلمات نزدیک
farce
farandole
faramineux
faon
fao
farcir
fard
fard à joues
fard à paupières
fardeau
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان