خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مالیاتی
[صفت]
fiscal
/fiskal/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: fiscale]
[مذکر قبل از حرف صدادار: fiscal]
[جمع مونث: fiscales]
[جمع مذکر: fiscaux]
1
مالیاتی
1.J'ai soumis ma déclaration de revenus à l'administration fiscale.
1. من اظهارنامه مالیات بر درآمدم را به اداره مالیات ارائه دادم.
2.La fraude fiscale
2. تقلب مالیاتی
3.Les recettes fiscales du gouvernement sont importantes.
3. دریافت مالیاتی دولت زیاد است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fisc
firme
fioul
fioriture
finnois
fiscaliser
fiscalité
fissible
fissionner
fissure
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان