خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکوفه دادن
2 . رونق یافتن
[فعل]
fleurir
/flœʀiʀ/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: fleuri]
[حالت وصفی: fleurissant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
شکوفه دادن
گل دادن (گیاهان)
1.Le cerisier fleurit au printemps.
1. درخت گیلاس در (فصل) بهار شکوفه میدهد.
2.Les abricotiers fleurissent en mars.
2. درختان زردآلو در (ماه) مارس شکوفه میدهند.
2
رونق یافتن
سریعا رشد کردن
1.Les offres fleurissent dans cette domaine.
1. پیشنهادها در این زمینه رونق مییابند.
2.Les publicités fleurissent en ville.
2. تبلیغات در شهر سریعا رشد میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fleuri
fleurette
fleuret
fleur sauvage
fleur des champs
fleurissement
fleuriste
fleuve
flexible
flexion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان