1 . سیلی 2 . توهین
[اسم]

la gifle

/ʒifl/
قابل شمارش مونث

1 سیلی چک، کشیده

  • 1.Donner une gifle à qqn.
    1. به کسی سیلی زدن.
  • 2.Marion n'a jamais oublié la gifle qu'elle a reçue à l'âge de 8 ans.
    2. "ماریون" هیچگاه سیلی که در سن 8سالگی خورد را فراموش نکرده است.

2 توهین تحقیر، فحش

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان