1 . حکومت کردن 2 . هدایت کردن
[فعل]

gouverner

/guvɛʀne/
فعل گذرا
[گذشته کامل: gouverné] [حالت وصفی: gouvernant] [فعل کمکی: avoir ]

1 حکومت کردن

  • 1.Ce roi a gouverné le pays pendant dix ans.
    1. این شاه به مدت 10 سال بر کشور حکومت کرد.

2 هدایت کردن

  • 1.La manière dont Itobad gouvernait son cheval.
    1. روشی که ایتوباد اسبش را هدایت می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان