خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرچین
2 . ردیف
3 . مانع (در مسابقات ورزشی)
[اسم]
la haie
/’ɛ/
قابل شمارش
مونث
1
پرچین
حصار
1.Il existe des haies artificielles et des haies végétales.
1. پرچینهای مصنوعی و پرچینهای گیاهی وجود دارد.
2.Le cheval a sauté par-dessus la haie.
2. اسب از بالای حصار پریده است.
2
ردیف
صف
1.Une haie d'agents de police
1. یک ردیف پلیس
3
مانع (در مسابقات ورزشی)
1.Haie de rochers
1. مانع سنگی
تصاویر
کلمات نزدیک
hagard
haddock
hacker
haché
hachurer
haillon
haine
haineux
halage
halde
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان