1 . کج‌خلق 2 . پرخاشگر 3 . رزم‌جو
[صفت]

hargneux

/’aʀɲø/
قابل مقایسه
[حالت مونث: hargneuse] [مذکر قبل از حرف صدادار: hargneux] [جمع مونث: hargneuses] [جمع مذکر: hargneux]

1 کج‌خلق بداخلاق

  • 1.Avec l'âge, elle était devenue de plus en plus hargneuse.
    1. با (افزایش) سن، او بیش از پیش کج‌خلق شده بود.
  • 2.Une femme hargneuse.
    2. یک زن بداخلاق.

2 پرخاشگر

  • 1.Il était arrogant et hargneux.
    1. او متکبر و پرخاشگر بود.
  • 2.Il n'aime pas ces gens hargneux.
    2. او این افراد پرخاشگر را دوست ندارد.

3 رزم‌جو جنگجو

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان