خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کجخلق
2 . پرخاشگر
3 . رزمجو
[صفت]
hargneux
/’aʀɲø/
قابل مقایسه
[حالت مونث: hargneuse]
[مذکر قبل از حرف صدادار: hargneux]
[جمع مونث: hargneuses]
[جمع مذکر: hargneux]
1
کجخلق
بداخلاق
1.Avec l'âge, elle était devenue de plus en plus hargneuse.
1. با (افزایش) سن، او بیش از پیش کجخلق شده بود.
2.Une femme hargneuse.
2. یک زن بداخلاق.
2
پرخاشگر
1.Il était arrogant et hargneux.
1. او متکبر و پرخاشگر بود.
2.Il n'aime pas ces gens hargneux.
2. او این افراد پرخاشگر را دوست ندارد.
3
رزمجو
جنگجو
تصاویر
کلمات نزدیک
hargne
harfang des neiges
hareng
hardiment
hardiesse
haricot
haricot beurre
haricot plat d'espagne
haricot sec
haricot vert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان