خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برافراشتن
[فعل]
hisser
/’ise/
فعل گذرا
[گذشته کامل: hissé]
[حالت وصفی: hissant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
برافراشتن
بالا بردن
1.Les matelots ont hissé les voiles pour prendre de la vitesse.
1. ملوانان برای سرعت گرفتن بادبانها را برافراشتند.
2.On a hissé le drapeau européen.
2. ما پرچم اروپا را بالا بردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hisse
hispanophone
hispano-américain
hispanique
hirsute
histoire
histoire d'amour
histoire de cœur
histoire se répète
historien
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان