1 . بیش‌فعال
[صفت]

hyperactif

/ipɛʀaktif/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: hyperactive] [جمع مونث: hyperactives] [جمع مذکر: hyperactifs]

1 بیش‌فعال

  • 1.Il est très difficile d'occuper cette enfant, elle est hyperactive.
    1. سرگرم کردن این بچه خیلی سخت است، او بیش فعال است.
  • 2.Il semble aussi être hyperactif et avoir des difficultés de concentration.
    2. همچنین به نظر می‌رسد او بیش فعال است و مشکلاتی در تمرکز دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان