خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیشفعال
[صفت]
hyperactif
/ipɛʀaktif/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: hyperactive]
[جمع مونث: hyperactives]
[جمع مذکر: hyperactifs]
1
بیشفعال
1.Il est très difficile d'occuper cette enfant, elle est hyperactive.
1. سرگرم کردن این بچه خیلی سخت است، او بیش فعال است.
2.Il semble aussi être hyperactif et avoir des difficultés de concentration.
2. همچنین به نظر میرسد او بیش فعال است و مشکلاتی در تمرکز دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hyper
hype
hymne
hymen
hygiénique
hypercentralisé
hypercentre
hyperclassique
hyperconnecté
hypermarché
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان