1 . تصویر
[اسم]

l'image

/imaʒ/
قابل شمارش مونث
[جمع: images]

1 تصویر عکس

  • 1.La publicité peut améliorer l'image d'une entreprise.
    1. تبلیغات می‌تواند تصویر یک شرکت را بهبود ببخشد.
  • 2.Regardez attentivement les images, les enfants.
    2. با دقت به تصاویر نگاه کنید، بچه ها.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان