1 . غوطه‌ور کردن 2 . خود را غرق کردن (در مفهوم اصطلاحی)
[فعل]

immerger

/imɛʀʒe/
فعل گذرا و ناگذر

1 غوطه‌ور کردن به آب انداختن

2 خود را غرق کردن (در مفهوم اصطلاحی) (s'immerger)

  • 1.C'est important pour moi de m'immerger dans toutes les cultures.
    1. این برایم مهم است که خود را در تمام فرهنگ‌ها غرق کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان