خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (عمل) غوطهور کردن در آب
2 . غرق (در چیزی بودن)
[اسم]
l'immersion
/imɛʀsjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
(عمل) غوطهور کردن در آب
به آب انداختن
2
غرق (در چیزی بودن)
غوطهوری (مجازی)
1.Par immersion dans un contexte anglophone, vous apprendrez l'anglais.
1. با غرق در یک متن انگلیسی زبان شدن، شما (زبان) انگلیسی یاد خواهید گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
immerger
immensité
immense
immatériel
immatriculer
immettable
immeuble
immeuble de standing
immigrant
immigration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان