خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهاجر
[اسم]
l'immigré
/imigʀe/
قابل شمارش
مذکر
1
مهاجر
1.L'association se bat pour les droits des immigrés.
1. انجمن برای حقوق مهاجران تلاش میکند.
2.Pedro et Maria sont des immigrés espagnols.
2. "پدرو" و "ماریا" مهاجران اسپانیایی هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
immigrer
immigration
immigrant
immeuble de standing
immeuble
imminent
immiscer
immobile
immobilier
immobiliser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان