خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دخالت کردن
[فعل]
immiscer
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
دخالت کردن
مداخله کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
imminent
immigré
immigrer
immigration
immigrant
immobile
immobilier
immobiliser
immobilisme
immobilité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان