1 . ملکی 2 . املاک
[صفت]

immobilier

/imɔbilje/
قابل مقایسه
[حالت مونث: immobilière] [جمع مونث: immobilières] [جمع مذکر: immobiliers]

1 ملکی ساختمانی، املاک

  • 1.Je veux travailler dans le domaine de l'immobilier.
    1. می خواهم در زمینه املاک کار کنم.
  • 2.Mon agent immobilier vous remercie.
    2. بنگاه ملکی من از شما ممنون است.
[اسم]

l'immobilier

/imɔbilje/
قابل شمارش مذکر

2 املاک

  • 1.Investir dans l'immobilier est une bonne idée.
    1. سرمایه‌گذاری کردن در (زمینه) املاک فکر خوبی است.
  • 2.Je veux travailler dans le domaine de l'immobilier.
    2. من می‌خواهم در زمینه املاک کار کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان