خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاثیر
[اسم]
l'impact
/ɛ̃pakt/
قابل شمارش
مذکر
1
تاثیر
اثر
1.Ce projet aura un grand impact sur la communauté.
1. این برنامه تاثیر بزرگی روی جامعه خواهد داشت.
2.L'industrie pétrolière a un fort impact environnemental.
2. صنعت نفت اثر محیطی زیادی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
immédiatement
immédiat
immunité
immunitaire
immuniser
impair
imparable
impardonnable
imparfait
impartial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان