خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متهم کردن
2 . به حساب (کسی یا چیزی) گذاشتن
[فعل]
imputer
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
متهم کردن
تهمت (چیزی) زدن
2
به حساب (کسی یا چیزی) گذاشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
imputable
impureté
impur
impunément
impunité
impénitent
impénétrable
impératif
impérativement
impératrice
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان