خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خلاق
[صفت]
ingénieux
/ɛ̃ʒenjø/
قابل مقایسه
[حالت مونث: ingénieuse]
[جمع مونث: ingénieuses]
[جمع مذکر: ingénieux]
1
خلاق
مبتکر، ماهر، باهوش
1.Il est si ingénieux qu'il a inventé une machine pour transformer l'eau en soda.
1. او آنقدر باهوش است که دستگاهی برای تبدیل آب به سودا اختراع کرده است.
2.Vous êtes un type ingénieux, Docteur.
2. شما فر ماهری [مبتکر] هستید، دکتر.
تصاویر
کلمات نزدیک
ingénieur-conseil
ingénieur du son
ingénieur
ingénierie
ingénier
ingéniosité
ingénu
ingénuité
ingérence
ingérer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان