خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرو دادن
[فعل]
ingérer
/ɛ̃ʒeʀe/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: ingéré]
[حالت وصفی: ingérant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
فرو دادن
بلعیدن، فرو بردن
1.Les jeunes enfants peuvent ainsi ingérer directement des phtalates.
1. بچه های کوچک به این ترتیب می توانند مستقیما (مشتقات) فتالات را ببلعند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ingérence
ingénuité
ingénu
ingéniosité
ingénieux
inhabitable
inhabituel
inhabité
inhalation
inhaler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان