خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (بخشی از بدن را) عصبدار کردن
[فعل]
innerver
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
(بخشی از بدن را) عصبدار کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
innervation
injustifiable
injurieusement
injouable
injecteur
innocuité
innombrablement
inobservable
inobservation
inoccupé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان