خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگران بودن
[فعل]
s'inquiéter
/ɛ̃kjete/
فعل بی قاعده
فعل بازتابی
[گذشته کامل: inquiété]
[حالت وصفی: inquiétant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
نگران بودن
نگران شدن، در فکر بودن
1.Je m'inquiète pour ton avenir, Charles.
1. برای آیندهات نگرانم "ژان".
2.Parfois, je m'inquiète pour ce monde si troublé.
2. گاهی اوقات، نگران دنیایی چنین آشفته می شوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
inquiétant
inquisition
inquisiteur
inquiet
inqualifiable
inquiétude
insaisissable
insalubre
insanité
insatiable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان