خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرار داشتن (بین دو چیز)
2 . وساطت
[اسم]
l'interposition
قابل شمارش
مونث
1
قرار داشتن (بین دو چیز)
2
وساطت
پادرمیانی
تصاویر
کلمات نزدیک
interpoler
interpolation
interplanétaire
interpellateur
interocéanique
interprétatif
interrompu
intersidéral
interstellaire
intertropical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان