خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجذوب
[صفت]
intrigué
/ɛ̃tʀige/
قابل مقایسه
1
مجذوب
تحت تاثیر قرار گرفته
1.Le public était intrigué et touché par la danse d'Isabelle.
1. جمعیت مجذوب و شیفته رقص "ایزابل" شد.
2.Miguel était intrigué par tous ces étranges rêves.
2. "میگل" تحت تاثیر همهی این خوابهای عجیب قرار گرفته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
intriguer
intrigue
intrigant
intraveineuse
intransigeant
intrinsèque
introduction
introduire
introduit
introspection
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان