1 . مجذوب
[صفت]

intrigué

/ɛ̃tʀige/
قابل مقایسه

1 مجذوب تحت تاثیر قرار گرفته

  • 1.Le public était intrigué et touché par la danse d'Isabelle.
    1. جمعیت مجذوب و شیفته رقص "ایزابل" شد.
  • 2.Miguel était intrigué par tous ces étranges rêves.
    2. "میگل" تحت تاثیر همه‌ی این خواب‌های عجیب قرار گرفته بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان