خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روز
[اسم]
la journée
/ʒuʀne/
قابل شمارش
مونث
[جمع: journées]
1
روز
طول روز
1.Je veux bien en parler toute la journée.
1. می خواهم تمام طول روز در مورد آن حرف بزنم.
2.Nous célébrons la journée internationale de la paix le 21 septembre.
2. ما در 21 سپتامبر روز جهانی صلح را جشن می گیریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
journalistique
journaliste
journalisme
journalier
journal électronique
joute
jouxter
jovial
jovialité
joyau
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان