خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (فرد) کنیایی
2 . کنیایی
[اسم]
le Kényan
/kenjɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
(فرد) کنیایی
اهل کنیا
1.Les Kenyans parlent le swahili et l'anglais.
1. کنیاییها سواحیلی و انگلیسی صحبت میکنند.
2.Mon nouveau collègue est un Kenyan.
2. همکار جدیدم یک (فرد) کنیایی است.
[صفت]
kényan
/kenjɑ̃/
غیرقابل مقایسه
2
کنیایی
(مربوط به) کنیا
1.Les paysages kenyans attirent beaucoup de touristes.
1. مناظر کنیایی توریستهای زیادی را (به خود) جذب میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
kyste
kyrielle
kw
kurde
kraft
képi
kératine
kérosène
késako
l'erreur est humaine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان