خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیش از اندازه صرفهجویی کردن
[فعل]
lésiner
/lezine/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: lésiné]
[حالت وصفی: lésinant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
بیش از اندازه صرفهجویی کردن
خست نشان دادن
1.Je ne veux pas lésiner, non plus.
1. من نمیخواهم بیش از اندازه صرفهجویی کنم، دیگر نه.
2.Ne pas lésiner sur l'éducation de ses enfants.
2. خست نشان ندادن در مورد تحصیلات بچههایش.
تصاویر
کلمات نزدیک
léser
lépreux
léopard
léo
lénifiant
lésion
lésé
létal
léthargie
léthargique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان