خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چراغ قوه
[اسم]
le lampe de poche
/lˈɑ̃p də- pˈɔʃ/
قابل شمارش
مذکر
1
چراغ قوه
1.L'hôtesse, qui parlait le russe, guidait chacun à sa place à l'aide d'une lampe de poche.
1. میزبان که روسی حرف میزد با کمک یک چراغ قوه هرکس را به جای خودش راهنمایی میکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
lampe de chevet
lampe
lampadaire
lamenter
lamentation
lampion
lampée
lamé
lance
lance-pierres
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان