1 . خسته 2 . افسوس!
[صفت]

las

/lɑ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: lasse] [مذکر قبل از حرف صدادار: las] [جمع مونث: lasses] [جمع مذکر: las]

1 خسته از توان افتاده، بی‌رمق

  • 1.Elle se sent lasse après une nuit d'insomnie.
    1. او بعد از یک شب بی‌خوابی خود را خسته حس می‌کرد.
  • 2.Je suis las de toujours faire la même chose.
    2. من از همواره یک چیز [کار] را انجام دادن خسته هستم.
[حرف ندا]

las

/lɑ/

2 افسوس! دریغ!

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان