خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لتونیایی
2 . (فرد) لتونیایی
[صفت]
letton
/letɔ̃/
غیرقابل مقایسه
1
لتونیایی
1.Je peux vous assurer que le marché financier letton est très stable.
1. می توانم به شما اطمینان دهم که بازار مالی لتونیایی بسیار با ثبات است.
2.Nous sommes lettons.
2. ما لتونیایی هستیم.
[اسم]
le Letton
/letɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Lettons]
[مونث: Lettonne]
2
(فرد) لتونیایی
1.Les Lettons vivent dans ce pays.
1. افراد لتونیایی در این کشور زندگی میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
lester
lestement
leste
lest
lessiveuse
lettonie
lettre
lettre d'envoi
lettre de candidature
lettre de motivation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان