خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لباس
2 . ملافه
[اسم]
le linge
/lɛ̃ʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
لباس
رخت
1.Je lave mon linge et repasse mes chemises chaque semaine.
1. من هر هفته لباسم را می شویم و پیراهن هایم را اتو می کنم.
2.On ne lave pas notre linge sale en public.
2. ما لباس های کثیفمان را در حضور دیگران نمی شوییم.
2
ملافه
روانداز
1.Laver le linge.
1. شستن ملافه.
2.Linge de table.
2. روانداز میز.
تصاویر
کلمات نزدیک
linceul
lin
limpidité
limpide
limousine
lingerie
lingette pour bébé
lingot
linguiste
linguistique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان