خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لیپوساکشن
[اسم]
la liposuccion
/liposy(k)sjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
لیپوساکشن
چربیکشی
1.Ce chirurgien est spécialisé en liposuccion.
1. این جراح متخصص لیپوساکشن است.
2.Il décida de se faire faire une liposuccion.
2. او تصمیم گرفت که برود لیپوساکشنش کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
lipide
lionne
lionceau
lion
linéaire
liquette
liqueur
liquidation
liquide
liquide de frein
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان