1 . طول
[اسم]

la longueur

/lɔ̃gœʀ/
قابل شمارش مونث

1 طول درازا، قد

  • 1.Je dois mesurer la longueur et la largeur de ma cuisine.
    1. من باید طول و عرض آشپزخانه‌ام را اندازه بگیرم.
  • 2.La longueur de la ceinture est réglable.
    2. طول کمربند قابل تنظیم است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان