خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طول
[اسم]
la longueur
/lɔ̃gœʀ/
قابل شمارش
مونث
1
طول
درازا، قد
1.Je dois mesurer la longueur et la largeur de ma cuisine.
1. من باید طول و عرض آشپزخانهام را اندازه بگیرم.
2.La longueur de la ceinture est réglable.
2. طول کمربند قابل تنظیم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
longuement
longue-vue
longue
longtemps
longitudinal
longévité
look
looping
lopin
loquace
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان