خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجاره
[اسم]
le loyer
/lwaje/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: loyers]
1
اجاره
کرایه
payer son loyer
اجاره خود را پرداختن
1. Ce locataire paie régulièrement son loyer.
1. این مستاجر بطور مرتب اجارهاش را میپردازد.
2. Je dois payer mon loyer tous les mois.
2. باید هرماه کرایهام را بپردازم.
3. Je ne peux pas payer mon loyer ce mois-ci.
3. این ماه نمی توانم اجارهام را بپردازم.
Donner/prendre à loyer
اجاره دادن/گرفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
loyauté
loyaliste
loyalisme
loyal
lover
loïc
lrlande
lsd
lu
lubie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان