1 . مبارزه
[اسم]

la lutte

/lyt/
قابل شمارش مونث

1 مبارزه

  • 1.Je soutiens la lutte contre la pauvreté.
    1. من از مبارزه علیه فقر حمایت می‌کنم.
  • 2.La lutte entre Rome et Carthage dura longtemps.
    2. مبارزه بین "رم" و "قرطاج" خیلی طول کشید [به درازا انجامید].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان