1 . نظافت منزل 2 . زوج 3 . خانواده
[اسم]

le ménage

/menaʒ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: ménages]

1 نظافت منزل خانه‌داری

مترادف و متضاد nettoyage
faire le ménage
منزل را نظافت کردن
  • 1. J'aide souvent mes parents à faire le ménage.
    1. من اغلب به والدینم در نظافت منزل کمک می‌کنم.
  • 2. Tu ne peux pas faire le ménage toi-même.
    2. تو خودت نمی‌توانی خانه را نظافت کنی.
une femme/homme de ménage
زن/مرد خدمت‌کار
  • Puis il a travaillé comme jardinier, homme de ménage et à la plonge.
    سپس او باغبان، مرد خدمت‌کار و ظرفشور شد.
faire des ménages
خدمت‌کاری کردن/تمیزکاری کردن (در منزل دیگران)
  • 1. Ce jeune homme a besoin de gagner de l'argent et c'est la raison pour laquelle il fait des ménages.
    1. این مرد جوان به پول نیاز دارد و برای همین است که تمیزکاری می‌کند.
  • 2. Charlotte faisait des ménages chez nous pendant 3 mois.
    2. شارلوت در خانه ما به مدت 3 ماه تمیزکاری می‌کرد.

2 زوج زن و شوهر

مترادف و متضاد couple
scène de ménage
دعوای زن و شوهری
  • « Scène de ménage » est un film connu.
    «دعوای زن و شوهری» یک فیلم معروف است.
un ménage sans enfants/avec deux enfants/un ménage uni...
زوجی بدون فرزند/با دو فرزند/زوجی متحد...
  • Je les connais, c'est un ménage très uni.
    من آنها را می‌شناسم، آنها یک زوج بسیار متحد هستند.

3 خانواده خانوار

مترادف و متضاد famille foyer maison maisonnée
un ménage de deux personnes/une dizaine de ménages
یک خانواده‌ دو نفره/حدود 10 خانواده
  • 1. C'est un ménage de deux personnes.
    1. این یک خانواده‌ دو نفره است.
  • 2. Il y a une dizaine de ménages dans cet immeuble.
    2. در این ساختمان حدود 10 خانواده وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان