خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مغازه
2 . انبار
3 . خشابگیر
[اسم]
le magasin
/magazɛ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: magasins]
1
مغازه
دکان
faire les magasins
مغازهها را گشتن
fermer/ouvrir...un magasin
مغازهای را بستن/باز کردن...
1. Elle travaille dans un magasin de jouets.
1. او در یک مغازه اسباب بازی فروشی کار می کند.
2. En été, notre magasin est ouvert toute la journée.
2. در تابستان، مغازه ما کل روز باز است.
3. Notre magasin est fermé le dimanche et le lundi.
3. مغازهمان یکشنبه و دوشنبه بسته است.
2
انبار
مخزن، منبع
en magasin
در انبار
Magasin à blé/aux vetêment...
انبار گندم/لباس...
magasin d'astuces/informations...
منبع حقه/اطلاعات...
Cet ouvrage est un magasin d'information.
این اثر منبع اطلاعات است.
3
خشابگیر
magasin d’arme/d'appareil-photo...
خشابگیر اسلحه/دوربین عکاسی...
تصاویر
کلمات نزدیک
mafieux
mafia
maestria
madrier
madrid
magasin de chaussures
magasin de disques
magasin de photo
magasin de vetêments
magasinier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان