خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دریایی
[صفت]
maritime
/maʀitim/
قابل مقایسه
[حالت مونث: maritime]
[جمع مونث: maritimes]
[جمع مذکر: maritimes]
1
دریایی
ساحلی
1.Les grands conteneurs sont souvent utilisés dans le transport maritime.
1. از کانتینرهای بزرگ اغلب در حمل و نقل دریایی استفاده میشود.
2.Une région maritime.
2. یک منطقهی ساحلی.
تصاویر
کلمات نزدیک
maritalement
marionnettiste
marionnette
marion
marinière
marivaudage
marié
mariée
marjolaine
marketing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان