1 . (مربوط به) ازدواج
[صفت]

matrimonial

/matʀimɔnjal/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: matrimoniale] [جمع مونث: matrimoniales] [جمع مذکر: matrimoniaux]

1 (مربوط به) ازدواج زناشویی

  • 1.J'ai indiqué mon état matrimonial dans ma déclaration de revenus.
    1. من در اظهارنامه مالیاتی‌ام وضعیت ازدواجم [تاهلم] را مشخص کردم.
  • 2.Les préparations matrimoniales commencent au moins un an avant le mariage.
    2. تدارکات ازدواج حداقل یک سال قبل از ازدواج آغاز می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان