خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مبله کردن
[فعل]
meubler
/mœble/
فعل گذرا
[گذشته کامل: meublé]
[حالت وصفی: meublant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مبله کردن
مبلمان کردن
1.Il me faut une table et des chaises pour finir de meubler ma maison.
1. من به یک میز و چندین صندلی برای خاتمه دادن به مبله کردن خانهام نیاز دارم.
2.Je ne sais pas comment meubler cette pièce.
2. نمیدانم چگونه این اتاق را مبلمان کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
meuble de chevet
meuble
mettre à rude épreuve
mettre à jour
mettre un pays à feu et sang
meublé
meuf
meuglement
meugler
meule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان