خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مبارزه کردن
[فعل]
militer
/milite/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: milité]
[حالت وصفی: militant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مبارزه کردن
1.Ces activistes militent pour la défense des droits humains.
1. این فعالان در دفاع از حقوق بشر مبارزه میکنند.
2.Militer pour la paix.
2. مبارزه کردن برای صلح.
تصاویر
کلمات نزدیک
militariste
militantisme
militant
militairement
militaire
mille
mille-pattes
millefeuille
millet
milli
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان