خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تک رنگ
[صفت]
monochrome
/mɔnokʀom/
قابل مقایسه
[حالت مونث: monochrome]
[مذکر قبل از حرف صدادار: monochrome]
[جمع مونث: monochromes]
[جمع مذکر: monochromes]
1
تک رنگ
1.Imprimante laser monochrome.
1. چاپگر لیزری تک رنگ.
2.Les premiers moniteurs d'ordinateurs étaient tous monochromes.
2. اولین مانیتورهای کامپیوتر همه تک رنگ بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
monocellulaire
mono
monnayer
monnayable
monnaie
monocle
monocorde
monogame
monogamie
monologue
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان