1 . موسیقی
[اسم]

la musique

/myzik/
قابل شمارش مونث
[جمع: musiques]

1 موسیقی موزیک، آهنگ

  • 1.Elle aime bien la musique et la danse.
    1. او موسیقی و رقص را خیلی دوست دارد.
faire de la musique
آهنگ ساختن
  • Votre frère veut encore faire de la musique.
    برادرتان هنوز هم می خواهد آهنگ بسازد.
Étudier la musique
در رشته موسیقی تحصیل کردن
La musique d'un poème
آهنگ [ریتم] یک شعر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان