1 . پاپیون
[اسم]

le nœud

/nø/
قابل شمارش مذکر

1 پاپیون

  • 1.J'ai mis un nœud dans mes cheveux pour ne pas qu'ils me tombent dans les yeux.
    1. یک پاپیون به موهایم زدم تا در چشمانم [روی چشمانم] نریزند.
  • 2.Le cadeau était joliment emballé avec un nœud décoratif.
    2. هدیه با یک پاپیون تزیینی به زیبایی کادو شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان