خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تغذیه
[اسم]
la nutrition
/nytʀisjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: nutritions]
1
تغذیه
1.Il existe un lien étroit entre le cancer et la mauvaise nutrition.
1. رابطه تنگاتنگی میان سرطان و تغذیه نامناسب وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
nutritif
nurse
nuque
nuptial
nunuche
nuée
nylon
nymphe
nymphomane
nymphéa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان