خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرقی
[صفت]
oriental
/ɔʀjɑ̃tal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: orientale]
[جمع مونث: orientales]
[جمع مذکر: orientaux]
1
شرقی
مشرقی
1.J'ai visité la partie orientale de l'île.
1. من قسمت شرقی جزیره را دیدهام.
2.On oppose souvent les cultures orientales et occidentales.
2. اغلب فرهنگ های غرب و شرق را مقایسه می کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
orient
orgueilleux
orgueil
orgue
orgie
orientation
orienter
orifice
origan
originaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان