خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جفت
2 . زوج
[اسم]
la paire
/pɛʀ/
قابل شمارش
مونث
1
جفت
1.La jeune femme a acheté une nouvelle paire de chaussures.
1. زن جوان یک جفت کفش جدید خریده است.
2
زوج
(le paire)
1.Dans toutes les rues de France, les numéros de maisons sont pairs d'un côté.
1. در تمام خیابانهای فرانسه پلاک خانهها در یک طرف زوج هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
pair
pain
paillette
paille
paillasson
paire de ciseaux
pairs
paisible
paisiblement
paix
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان